امیرخانی از نه مناره یِ توی هرات می گفت اما هیچ حرف هایش را ملتفت نمی شدم .
امیرخانی خوب حرف می زند، روان تعریف می کند، ترش و شرینِ متنش به یک اندازه ست اما متاسفانه همه ی حرف ها و روایاتش کمی از قاعده ی فهم ما بیش تر است .
لذا آثار نثر امیر خانی مرا هم در خود غرق نمود . . . :))
.
.
.
برق رفته بود . من اینجا " ناردون"گوش میدادم و با گیتارش " جان مریم " می زد .
یادم به رباتِ فیلم دیشبی افتاد، هر غلطی که تو بگویی می کرد اما می گفت احساسات را نمی فهمد .
کاری به چرند بودنش ندارم اما کاش واقعا چیزی از احساسات نمی فهمیدم .
کاش نمی فهمیدم این که یکهو دلم می گیرد و چشمانم تیر می کشد و به اشک می نشنید نامش حسادت است و وجودش نشانِ یک حس !
.
.
.
+کاری نکنیم که آدما از دوست داشتنمون بدشون بیاد و بدتر، پشیمون بشن!
+به یک نفر که مدتی آینه ی تمام نمای "من " بشود نیازمندیم .
درباره این سایت